ده چیزی که قبل از یادگیری زبان جدید باید بدانید

زبان آموزان انسانهای شجاعی هستند که وارد یکی از دلهره آورترین چالشهای ذهنی میشوند. من هم یادگیری زبان و هم آموزش زبان را تجربه کرده ام و در این مدت با تعداد زیادی زبان آموز الهام بخش آشنا شده ام و در این مورد که چگونه یک زبان جدید بیاموزیم، درسهای ارزشمندی آموخته ام که امیدوارم برای شما هم مفید واقع شود. این نکته را در نظر داشته باشید که این نکات در وهله اول برای زبان آموزان بزرگسالی نوشته شده است که سرشان گرم کار و زندگی است پس اگر دانش آموز یا دانشجویی هستید که قرار است امتحان زبان بدهد، بدانید که این نوشته خیلی برای شما قابل اجرا نیست.

  1. قرار نیست آسان باشد.

بسیاری از موضوعات یا مهارتها دارای سیستم تدریس و یادگیری خطی و ساختارمند هستند ولی یادگیری زبان اینگونه نیست و سیال تر و چالش برانگیزتر است. چه از روی ضرورت و چه از روی علاقه و سرگرمی که بخواهید زبانی جدید یاد بگیرید این را بدانید که قرار نیست کار آسانی در پیش داشته باشید. قرار است بصورت روزانه کار و تلاش زیادی در این راستا انجام بدهید و لحظات سردرگمی پیش رویتان خواهد بود که امنیت ذهنیتان را از شما خواهد ربود. اگر از همان ابتدا مبنا را بر این بگذارید که کاری راحت و با کمترین تلاش در پیش دارید هرگز موفق نخواهید شد. ولی بعداً در خواهید یافت که تجربه ای غنی است که افقهای ذهنی تان را گسترش میدهد و فرصت تعامل با دنیایی جدید را در اختیارتان میگذارد.

  1. اهداف خودتان را تعریف کنید.

درست نیست که استاد اهداف شما را تعیین کند بلکه باید توصیه ها و راهکارهایی بدهد که شما را در رسیدن به اهدافتان یاری کند. کسی بهتر از خودتان نمیداند که میخواهید چه چیزی بدست آورید. اگر زبان یاد میگیرید تا در آن کشور از پس گفتگوهای روزمره بربیایید، هیچ عیبی ندارد که فقط اصول اولیه آن زبان را بیاموزید. شاگردان بسیاری را دیده ام که مشکلات بسیاری در یادگیری داشتند و دلیلش هم این بود که یادگیری را به اساتید و کتابها برونسپاری کرده بودند. اکثر منابع آموزشی زبانهای خارجی (بغیر از ESL ها) برای دانش آموزان و دانشجویانی نوشته شده است که میتوانند روزانه دو ساعت را به یادگیری زبان اختصاص دهند. آیا شما هم میتوانید همین مقدار زمان بگذارید؟ آیا برای کسب نمره امتحانی زبان میخوانید؟ اگر جوابتان خیر است، پس نگذارید اهداف سایر زبان آموزان بر یادگیری شما تعیین کننده باشد چون در غیر اینصورت، زمان زیادی را صرف یادگیری نکاتی خواهید کرد که به شما ربطی ندارد و درنهایت باعث دلسردی و ترک یادگیری خواهند شد.

  1. با یک دوره مطالعه سفت و سخت شروع کنید.

اینکه خیلی ساده بگوییم هر زبانی خصوصیات خاص خود را دارد، دستکم گرفتن سختیهای کار است. بیتعارف لازم است که در شروع کار وارد یک فاز مطالعه شدید بشوید تا بنیانی مستحکم از آن زبان در ذهنتان بسازید تا بعدها سایر آموخته هایتان را روی آن بنا کنید. دانش بنیانی در هر زبانی متفاوت است. مثلاً یادگیری تون صدا و پین یین (pinyin که همان نوشتن زبان چینی با حروف لاتین است) برای هر کسی که زبان چینی یاد میگیرد مطلقاً یک باید است. بدون یادگیری اینگونه امور پایه ای، نمیتوان هیچ زبانی را آموخت. در شروع کار باید با وسواس کامل و با دقت بسیار به سراغ اینها رفت. ولی باید رویکردی داشت که زبان آموز را دلسرد نکرده بلکه تشویقش کند. اساتید بسیاری را دیده ام که با بعضی از جنبه های فنی زبان برخوردی دارند که گویا هدف و غایت همانا یادگیری آنهاست در حالیکه اینطور نیست و آنها خود ابزاری برای رسیدن به چیزی دیگر هستند. مثلاً بسیاری از اساتید زبان انگلیسی در چین بجای اینکه به شاگردان کمک کنند تا با استفاده از علایم آوانگاری، تلفظ لغات را یاد گرفته و شروع به صحبت کنند، شاگردان را مجبور میکنند تلفظ هر لغتی که میشنوند را با علایم آوانگاری (IPA) بنویسند. مجزا کردن جنبه های مختلف یک زبان یکی از مضرترین کارها برای تدریس و یا یادگیری یک زبان است.

  1. خودآموزی خیال باطل است.

محصولات خودآموز زیادی برای یادگیری زبان به بازار عرضه شده است و من هم زبان آموزان بسیاری را دیده ام که بدون کلاس و استاد بخوبی در حال یادگیری زبان هستند ولی اینرا با این ایده اشتباه نگیرید که بدون صحبت و تعامل با افراد دیگر میتوان زبان یاد گرفت. حقیقت این است که بدون ترکیبی از ورودی، مطالعه، بکارگیری، بازخورد و مرور هیچ زبانی را نمیشود آموخت. اینها ارکان اصلی چرخه بازخوردی یادگیری زبان هستند. کلاس نرفتن ایرادی ندارد ولی باید جایی زبان را تمرین کرد و بکار برد و بازخوردش را دید.

  1. تکرار کردن ماهیت یادگیری زبان است، اینرا بپذیرید.

تکرار یک عامل کلیدی در یادگیری زبان است. هرچقدر هم خسته کننده باشد بازهم گریزی از آن نیست. انتظار نداشته باشید که فقط با یکبار شنیدن کلمه یا عبارتی بتوانید آنرا حفظ کرده و بصورتی عادی بکار ببرید چون مغز ما انسانها نمیتواند اینکار را انجام دهد. برای اینکه زبان جدید از حافظه کوتاه مدت به بلند مدت منتقل شود، به تکرار نیاز دارید. ولی همین تکرار هم لزوماً نباید خسته کننده اجرا شود و روشهایی هست که تکرار را به شکلی مفرح انجام داد. یکی از نکات مهمی که در این مورد آموخته ام این است که نرم افزارهای کامپیوتری بدترین راه برای تکرار هستند ولی انسان میتواند یک کلمه یا عبارت را ده بار تکرار کند ولی لحن و احساسش هربار متفاوت باشد و این همان چیزی است که شما در مکالمات واقعی نیاز دارید و همین باعث سرزندگی یادگیری نیز میشود.

  1. هر روز چند دقیقه بهتر از هفته ای یکبار و چند ساعت زبان خواندن است.

قضیه را با ورزش مقایسه میکنیم تا بهتر جا بیافتد: روزی بیست دقیقه ورزش کردن موثرتر از هفته ای یک جلسه نود دقیقه ای ورزش کردن است. تحقیقات بسیاری اینرا تایید میکنند که مطالعه منظمتر حتی اگر زمانش کوتاه هم باشد مفیدتر از مطالعه چندوقت یکبار با زمان طولانیست. جلسات کوتاهتر راحتتر قابل انجام هستند و احتمال اینکه باعث خستگی و سردرگمی شوند بسیار کمتر است. بسیاری از زبان آموزان درنهایت از جلسه های دو ساعته زبان خسته خواهند شد و دیگر سر کلاس نخواهند رفت. همه ما با سیکل معیوب یک جلسه غیبت از کلاس آشنا هستیم که باعث احساس عذاب وجدان و عقب ماندن میشود و درنهایت منجر به غیبتهای بیشتر در جلسات آتی میگردد. البته این بدین معنی نیست که برای انجام جلسات کوتاه روزانه نیازی به هیچ سعی و تلاشی ندارید. بلکه برای این جلسات کوتاه هم باید وقتی پیدا کنید پس از وقتهای مرده و تلف شده نهایت استفاده را ببرید مثل وقتی که در تاکسی و مترو و حین رفت و آمد تلف میشود و اگر بتوانیم از این زمان برای خواندن روزنامه، شنیدن موسیقی یا چرت زدن استفاده کنیم پس میشود از آن برای مطالعه زبان هم استفاده کرد.

  1. تفریح و سرگرمی بیافرینید و به یادگیری پاداش دهید.

لذت باعث تحریک و تشویق همه انسانها میشود. اگر قرار است زمان زیادی را به کاری اختصاص دهید بهتر است جذاب و مفرح برگذار شود. البته وقتی میگوییم مفرح و سرگرم کننده طبیعتاً منظور چیزی در حد فیلمهای کمدی نیست بلکه منظور نوعی خوشگذرانی و سرگرم شدن از جنس احساسی است که وقتی بشدت مشغول فعالیتی هستیم حس میکنیم. با انتخاب منابع و فعالیتهای مرتبطی که برایتان جذابیت دارند، باید حس سرخوشی از زبان خواندن را در خود ایجاد کنید و همچنین باید پاداش و لذتی برای خود در نظر بگیرید تا محرک و مشوق شما باشد. البته این لذت هم مثل لذت خوردن کیک شکلاتی نیست. در یادگیری زبان، لذت وقتی حاصل میشود که تمرین یا فعالیتی را با استفاده از آموخته هایتان از زبان جدید به سرانجام برسانید. مثل مسیر دادن به راننده تاکسی با استفاده از زبان جدید یا خرید انواع وسایل از سوپرمارکت در کشوری بیگانه. نکته کلیدی این است که فرصتها و موقعیتهایی برای خود پدید آورید که اجازه استفاده از زبان جدید را بدهد تا لذت آشنایی با آن زبان را درک کنید.

  1. هیچ فرمولی برای یادگیری زبان وجود ندارد.

افراد بسیاری را دیده ام که فکر میکنند اگر فلان ساعت زبان بخوانند و فلان تعداد لغت را حفظ کنند خواهند توانست به آن زبان صحبت کنند. قسمت بزرگی از این سوتفاهم تقصیر کلاسها و کتابهای زبان است. ولی حقیقت ماجرا این است که اینطور نیست بلکه لازم است بصورت مدام بشنوید و یاد بگیرید و به آن زبان تکلم کنید و در عین حال بازخورد آموخته هایتان را دیده و از آن برای بهبود مهارتتان استفاده کنید. اگر فقط از آن زبان ورودی بگیرید ولی هیچوقت خروجی نداشته باشید، به هیچ وجه آن زبان را نخواهید آموخت. یکبار دیگر میگویم: به بازخورد و فیدبک گرفتن وسواس داشته باشید و چرخه بازخورد و بهبود را مدام تکرار کنید. فکر نکنید که چون تعداد زیادی لغت حفظ کرده اید و متون زیادی به آن زبان خوانده اید، ناگهان لحظه ای جادویی فراخواهد رسید که بتوانید به آن زبان صحبت کنید. همچنین این فکر که اول همه چیز را بی عیب و نقص و در حد کمال یاد بگیریم تا اعتماد به نفس مکالمه داشته باشیم را کنار بگذارید. قرار است که در ابتدای کار ناقص و پر عیب و ایراد به نظر برسیم. اصولاً این بخشی از ماجراست ولی بهتر خواهید شد. لحظه جادویی یادگیری زبان در سوتفاهم ها و اشتباه کردنهای روزمره و عادی رخ میدهد.

  1. همه چیز را بخوانید و از همه روشها استفاده کنید.

هیچ راه حل نهایی و طلایی در یادگیری زبان وجود ندارد. هیچ کلاس، کتاب یا برنامه و نرم افزاری نمیتواند تمام مشکلات شما را حل کند. به چرخه بازخورد بیاندیشید: ورودی، مطالعه، خروجی، بازخورد، مرور. همه چیز همینجا اتفاق میافتد. هشت سال است که در کار آموزش زبان هستم و بخوبی دریافته ام که هر محصولی که برای یادگیری زبان معرفی شده است در مرحله ای از این چرخه بازخورد بکار میاید. مثلاً کمپانی OpenLanguage‌که متعلق به من است تمرکزش روی ورودی و فنون یادگیری است ولی استادی معرفی نمیکنیم در عوض به شاگردان پیشنهاد میکنیم که محصولات ما را با یک استاد یا یار تمرینی استفاده کنند. بعنوان زبان آموز باید این نکته را بدانید که محصولات مختلف تاثیرات و فواید مختلفی دارند و شما باید همه آنها را با هم مخلوط و سازگار کرده و بکار ببرید. هنوز هیچ برند یا محصولی را ندیده ام که کامل و همه جانبه باشد و برای تمام جنبه های یادگیری زبان برنامه داشته باشد. رقابت کیفیت میاورد.

10.
دنیا را جور دیگری خواهید دید.

اگر برای ۹ چالشی که گفتم آماده هستید، پس بدانید که پاداشی ژرف و ارضا کننده در انتظارتان است. هاروکی موراکامی، نویسنده مشهور ژاپنی میگوید: «یادگیری یک زبان جدید، ویزای گذر آزادانه از مرزهای ملی را به ذهن و روان شما خواهد داد». جنبه های گوناگون دنیا را خواهید دید، با افراد و تمدنهایی ارتباط برقرار خواهید کرد که فکرش را هم نمیکردید و موقعیتهای شخصی و شغلی فوق العاده ای برایتان ایجاد خواهد کرد که زندگیتان را غنی تر و پرمعناتر خواهند ساخت.